جدول جو
جدول جو

معنی کلته دم - جستجوی لغت در جدول جو

کلته دم
(کَ تَ / تِ دُ)
بریده دم. (از غیاث). کوتاه دم. قصیرالذنب. (فرهنگ فارسی معین) :
می پیچ و می کش از غم چون مار کلته دم.
شمس خالد (از فرهنگ رشیدی).
و رجوع به کلته شود
لغت نامه دهخدا
کلته دم
کوتاه دم قصیرالذنب: (می پیچ و می کش از غم چون مار کلته دم)
تصویری از کلته دم
تصویر کلته دم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ تِ)
دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. محلی دشت و معتدل است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ / تِ دُمْبْ)
ابتر. (فرهنگ فارسی معین). کلته دم. کوتاه دم. قصیرالذنب. و رجوع به کلته و کلته دم شود، افعی دم کوتاه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : و مخرج ثفل او به دنبال نزدیک باشد و دنبال او دراز نباشد و این را مارگیران کلته دنب گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
ابتر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). که دم کوتاه دارد
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی جزء دهستان حسن آباد بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 21هزارگزی باختر کلیبر و 21هزارگزی راه شوسۀ اهر به کلیبر، کوهستانی معتدل دارای 46 تن سکنۀ شیعه. آب از دو رشته چشمه. محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی فرش و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دم بریده، بعضی از حیوانات اهلی چون گاو که سبب اذیت و آزار
فرهنگ گویش مازندرانی
دسته ی قاشق چوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
کنار ساحل
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی برنج خزری، بی دم، دم کوتاه، دم کوتاه، چوب نوک تیز و زوبین دار از جنس شمشاد که در معبر
فرهنگ گویش مازندرانی